جدول جو
جدول جو

معنی چشمو چین - جستجوی لغت در جدول جو

چشمو چین
مهره ای آبی رنگ که برای دفع چشم زخم به لباس بچه ها آویزند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ کَ / کِ دَ)
آنچه جهت دفع چشم زخم از مردم گیرند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’چشمه ای است واقع در فین، و ’فین’اسم دو قریه است از قرای کاشان که در دامنۀ کوهی در یک فرسخی شهر که بکوه دندانه هفت کتل مشهور میباشد واقع شده است. و این دو قریه را فین علیا و فین سفلی مینامند. بعضی این چشمه را قنات پنداشته اند و اگر چه چند پشته در آنجا کنده شده ولی ظاهراً چشمه است نه قنات. بهر حال فین از جاهای باصفا و بانزهت کاشان ودر همه جا معروف است. آب این چشمه تقریباً ده سنگ مساحی است و در جلو آن سلاطین صفویه عمارتهای عالی بناکرده و باغ های بسیار ممتاز طرح نموده اند و نیز بحکم فتحعلیشاه در کنار باغی در فین عمارتی سلطنتی ساخته اند که محل نظر است و از مالیات کاشان برای خرج مرمت این عمارت مبلغی منظور داشته اند. بعضی گویند گشتاسپ اول کسی است که در این محل بنای آبادی و عمارت گذاشته است ولی سندی در این باب بدست نیست. بهرحال علاوه بر دو قریۀ فین یعنی فین علیا و فین سفلی آب چشمه فین به لتحر و حسن آباد و ناجی آباد و درب فین نیز که از مزارع حومه شهر می باشند می رود و هریک سهمی مخصوص دارند و قسمتی هم به شهر می آید و در حقیقت ده هزار تن از املاکی که از این آب مشروب میشود گذران میکنند. چشمۀ فین مشهور به چشمه سلیمان است و شرح فین در محل خود مفصلاً بیاید’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 243)
لغت نامه دهخدا
ابزاری که بدان پشم تن حیوانات ببرند، آنکه پشم تن حیوانات ببرد پشم چیننده
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی شبیه بانبری کوچک که بوسیله آن مو را از عضوی از بدن می کنند خار چینه منقاش
فرهنگ لغت هوشیار
خر مهره ای که جهت دفع چشم نظر برگردن آویزند، خر مهره ای که جهت دفع چشم نظر برگردن آویزند
فرهنگ گویش مازندرانی
هیزم نیم سوخته
فرهنگ گویش مازندرانی